آرامگاه شیخ کبير
ابو عبدالله شیخ محمد بن خفيف معروف به ( شيخ كبير ) از بزرگان عرفاء و از اعاظم شیوخ شیرازی است که کرامات وخوارق عادات بسیاری از او نقل میکنند. وی در محلی که اکنون محوطه کوچکی از آن باقی مانده و قبرش در آن است خانقاه مفصلی داشته است که عده زیادی در آن اقامت داشته و از ارشاد وراهنمائبها ومراتب فضل و دانش او استفاده می نمودهاند. لفظ (خفيف) که هم لقب پدرش و هم لقب خود اوست بمعنی(( سبکبار)) يا (( سبك روح )) يا (( سبك غذاه )) است. شيخ باعدهای از بزرگان عرفاءِ مانند (جنید بغدادي) و(منصور حلاج) ملاقات کرده است و بسیاری از مشایخ محضرو صحبتش را درک نموده اند.
بسیاری از سلاطين و امراء فارس ارادت صمیمانهای نسبت بشيخ داشته اند و غالبا بزیارت تربت پاکش میرفته اند.
امیر عضدالدوله دیلمی نسبت بشيخ ارادت سرشاری داشته است - شاه شجاع مظفری هروقت میخواسته است بجنگی رود ابتدا بزیارت نر بت شیخ کبیر میرفته و همت میخواسته وسپس بجنک میرفته است. در یکی از این مسافرتها هنگامیکه بزیارت قبرشیخ میرود از فرط عجله و تشویش، سلطان زین العابدین فرزندش را که در آن زمان طفل بوده همانجا باقی میگذارد و پس از اینکه از شهرخارج میشود بعد از پیمودن مقداری راه بیاد اوافتاده ویکی از امراء را میفرستد و شاهزاده را می آورد.
شيخ کبیر علاوه بر مراتب ریاضت وعبادت وتقوی، درعلم ودانش وفضیلت هم مقام شامخی دارد و کتب بسیاریرا تأليف و تصنیف کرده است.
مقام شيخ كبير وعلو مرتبه او بقدری بوده است که شیخ اجل سعدی شیرازی در قطعه ایکه بدین مطلع است :
چو خوش سپیده دمی باشد آنکه بینم باز
رسیده بر سر الله اکبر شیراز
خداوند را برای حفظ شیراز بعبادت شیخ کبیر سو گند میدهد و میفرماید:
هزار پیر و ولی بیشتر بود در وی
که کعبه بر سر ایشان همی کند پرواز
بذکر و فکر و عبادت بروح «شيخ كبير»
بحق « روز بهان » و بحق پنج نماز
که گوشدارتو این « شهر» نیکمردان را
ز دست کافرو بد دین وظالم و اغيار
شيخ كبير اشعاری هم سروده است وبرای نمونه چند بيت اورا نقل میکنیم.
هر کسی و کار خویش، هر دلی و بار خویش
صوفی ودلق نژند، زاهد و دستار خویش
هر که بکردار خود گشت گرفتار و بار
ما و بروز حساب بسته بکردار خویش
از دهن چون شکر تلخ چه گوئی جواب
رنجه چه سازی همی آن لب و گفتار خویش
تاریخ وفات شیخ کبیر را سال ۳۱ ۳ و ۳۲ ۳ و۳۷۱ هجری قمری نوشته اند و پس از مرگش دروسط خانقاهش مدفون گردیده است. خرقه او پس از مرگش به (( شيخ ابواسحاق کازرونی)) معروف به شیخ مرشد رسیده است.
گویند هنگامیکه حیات داشته از او پرسیده اند که پس از شما خرقه بکه میرسد؟
گفته است: بهر کس که آزاری باو رسد.
بعد از مرگ شیخ بسیاری از او تاد و بزرگان عرفاء بزیارت تربت پاکش شتافتند و هر کدام خرقه اورا مدتی در بر میکرد و چون آزاری نمیدید آنرا بیرون آورده میبوسید و میرفت. تا شیخ مرشد کازرونی به شیراز می آید و همینکه خرقه را میپوشد ناگاه فریادش بلند میشود و چون مینگرند مشاهده میکنند که عقربی در آن بوده و شیخ راگزیده بود. و از اینرو خرقه شیخ كبير را به وی تقدیم میکنند.
خانقاه و آرامگاه شیخ كبير بتدریخ ویران گردیده و اراضی آن از طرف اشخاص غصب گردید ومقداری از آن جزه بازار وکیل و دبیرستان شاهپور شد مقبره او بصورت بدی در آمده بود. تادرسال ۳۷ ۱۳ شمسی که از طرف اداره باستانشناسی فارس تعمیراتی در آن صورت گرفت وفعلا سنگ قبر شیخ در اطاقی که با کاشی مفروش شده است باقی میباشد و آن قبرو اطاق فعلا در پشت بازار و کیل است و از کوچه ای که بین بازار وکیل و بازار نواست باید بدانجا رفت.
هم اکنون از طرف انجمن آثار ملی کاروانسرائی را که در کنار آرامگاه شیخ كبير بود خریداری شده و در نظراست بنای شایسته ای بر روی قبراو ساخته گردد.
سایر مشاهیر شهر شیراز :
سعدی
خواجوی کرمانی
حافظ
سیبویه
شاهزاده منصور
شیخ روزبهان
شیخ محمد لاهیجی